دوشنبه چهاردهم خرداد ۱۴۰۳ 22:55

امشب بعد از شیش روز که هیچی نخوندم ، می‌خوام شروع کنم به خوندن . از اواسط هفته گذشته هیچی نخوندم و خداروشکر که اینطور نشد که یک هفته رو کامل نخونم . صرفاً نصف اون هفته و نصف این هفته رو نخوندم و این ژست کار رو خیلی زشت جلوه نمی‌ده 🥲😅 .

خداروشکر که امروز مثل دیروز ورزش رو ادامه دادم و واقن ماهیچهٔ کنارِ زیر بغلم درد می‌کنه . ولی تحمل میکنم . این درد ها کم میشن به مرور . و اینکه در انتها ، بدنم خوشگل خواهد شد . ( الان زشت نیستم . با حالتِ تناسب گرفتن بیان کردم .)

🌷🌷🌷

واقعیتش حالم بده الان . ولی می‌خوام بشینم بخونم . نمی‌دونم چرا این تصمیم رو گرفتم . شاید بخاطر این باشه که از تر زدن خسته شدم ! از اینکه چند روز پشت سر هم نخونم خسته شدم . پس باید ادامه بدم . درست مثل ورزش فیزیکی میمونه . منتها در اینجا ، با کتاب ها درگیر میشیم .

🌷🌷🌷

راستی فردا حمومم میرم به احتمال زیاد .

Mr.M
About Me
Dim Star
سلام ،
اینجا جاییه که درمورد زندگیِ خصوصیم می‌نویسم و درمورد روزای آرامش بخش و یا تاریکم با خودم و شما حرف میزنم .
Archive
News
Links
Authors
Other

قالب طراحی شده توسط:

پینک تم