سه شنبه بیست و هفتم آذر ۱۴۰۳ 1:17

یکم درمورد روزمرگی های متفرقه حرف بزنم که افکار استرس زا کمتر بشن . امروز ( روزی که گذشت ) یک ساعت و نیم دنیای سوفی رو خوندم و می‌خوام فقد تموم بشه 😂🤦 . لامصب خیلی بار فلسفیش زیاده . به همه چی یه نوک زده و مغز رو همش سر چیزای جدید درگیر می‌کنه ، چون من نمیتونم نوک بزنم و باید واضح متوجه بشم تا رضایت بدم 😂 .

طی سه روز اول هفته ، ساعت مطالعم از هفتهٔ گذشته بالاتر رفت ! 😅 بذار ساعت مطالعه های سه روز اول رو بگم . البته می‌دونم کمه ، ولی اینو بدونید که من قبلن توانایی مسواک زدن هم نداشتم :

شنبه دو ساعت و پنج دقیقه

یکشنبه دو ساعت و ده دقیقه

دوشنبه یک ساعت و نیم

مجموعِ فعلی : 5:45

زمستون شروع شد در حالیکه پاییزمون در مقدمه گیر کرده بود . تجربه های خوبی از پاییز گرفتم . و خب واقن ذهنم درگیر افزایش ساعت مطالعه و کاهش کمالگرایی بود . اتفاقات قشنگی هم رخ داد مثل شروع بدنسازی و افزایشِ خیلی کمِ ساعت مطالعه ، که البته نباید هیچ کدوم رو نادیده گرفت . من گذشته خیلی تخمی ای داشتم و مدار های مغزم منو قفل کردن . این قفل در حال باز شدنه و لطفِ خدا هم در این امر به شدت مهمه . ندایی در درونم میگه : خدا داره شانست رو زیاد و زیاد تر می‌کنه و تورو مویرگی از حادثه ها نجات میده و اجازه میده که تلاش هات نتیجه بدن . پس وقتی که تلاش هات میتونن نتیجه بدن ، این فرصت رو از خودت نگیر و به خدا اعتماد کن . خدا رانندهٔ مورد اطمینانیه ؛ تو باید بنزین تولید کنی و وارد باک ماشین کنی . و منطقاً ماشین هم خودت باید داشته باشی ، ولی خدا سریعتر از چشم به هم زدنی ، ماشین رو جابجا می‌کنه و توی مقصد ، خیلی شیک و مجلسی پارک می‌کنه 🥺❤️‍🩹 .

خدایا ؟ من از شکست های احتمالی میترسم ، ولی نمی‌خوام جذبشون کنم . لطفاً منو خونسرد تر کن که افکار امیدوارانه در من زیادتر بشن و بیشتر بهت اطمینان کنم و در نتیجه بیشتر تلاش کنم و جذب پیروزی بشم .

🌹🌹🌹🌹

به لطف خدا این دفعه خودمو میتونم نجات بدم و به هدف برسم .

من میتونم . من میتونم . من میتونم . من میتونم . من میتونم . من میتونم . من میتونم . من میتونم . من میتونم . من میتونم . من میتونم . من میتونم . من میتونم .

من جلوی OCD و همهٔ انشعاب هاش کم نمیارم و خنثاشون میکنم . من خودمو تا فروردین حداقل سی چهل درصد آروم تر و مسلط تر و با اراده تر میکنم .

واقن چرا لامبورگینی و بی ام و آخرین مدل نباید سهممون از زندگی باشه ، وقتی خدامون کوچیک نیست و ما هم اکثراً توانایی رسیدن بهش رو داریم ؟ 🤔 چرا من نباید بیماریم رو درمان کنم و روانپزشک بشم و الگوی بیمارام باشم ؟

شل نباش عزیزم . خدارو بغل کن و انرژی بگیر و ادامه بده . خدا تمام توانایی هاشو حاضره با بنده هاش به اشتراک بذاره به شرطی که بنده هاش به خالقشون پشت نکنن و دستِ دوستیِ خدارو رد نکنن .

من اصلن مذهبی نیستم ، ولی خدا و پیامبراش و ائمه رو قبول دارم و هر بدی ای که دارم ، ناشی از کاهلی کردنمه . وگرنه به خیلیا ارادت دارم و قلباً دوسشون دارم . به مرور سعی میکنم مذهبی تر بشم و خدارو بیشتر ببینم . سعی میکنم . تا ببینیم چی پیش میاد .

الله اعلم ❤️ .

Mr.M
About Me
Dim Star
سلام ،
اینجا جاییه که درمورد زندگیِ خصوصیم می‌نویسم و درمورد روزای آرامش بخش و یا تاریکم با خودم و شما حرف میزنم .
Archive
News
Links
Authors
Other

قالب طراحی شده توسط:

پینک تم