دیروز ، ینی چهارشنبه ، واقن کتاب مغزی که خود را تغییر میدهد تموم شد .
از امروز دوتا کتاب رو شروع میکنم که جفتشون کوتاه هستن . این دو کتاب ، برای زمانی هستن که کتابهای اصلی تر برسن به دستم .
۱_ کتاب خداشناسی فلسفی ( عبدالرسول عبودیت )
۲_ کتاب جهنم و عذاب های جهنمی ( حیدر قنبری )
جالبه که توی ماه رمضون ، فازِ مذهبی گرفتم 😁
کتاب ۱ رو از پی دی اف میخونم . کتاب ۲ رو از مامان بزرگم قرض گرفتم و باید بهش برگردونم .
راستی از امروز ، یک ساعت رو با احتیاط ، به دو ساعت تبدیل میکنم . امیدوارم مغزم تسمه تایم پاره نکنه 😂💔 .
راستی با یکی دیگه از دوستای وبلاگی به اسمِ کوتاه شدهٔ Ar ، تلفنی حرف زدیم و استرسم موقع حرف زدن تلفنی کمتر شد . تاثیرش خوب بود و نسبتاً تاثیرگذار .
امروز برای افطار قراره فامیلامون بیان خونمون . فامیلای پدری منظورمه . عده کمی روزه میگیرن ، ولی دور همی حال میده کلن 😂🤦 . البته از یه طرف ، حوصلشونو ندارم چون بعضاً خودشیفته یا مغرور هستن و بعضیاشون اصلن خواستنی و تو چیز برو نیستن . ولی خوبی هارو باید دید چون راه فراری نیست و اونا قراره بیان خونمون . بهتره یکم جدی برخورد کنم ، به طوری که جدی بودنم در مرکزِ توجه قرار نگیره .