یکشنبه نوزدهم آذر ۱۴۰۲ 20:6

تلاشمو میکنم که امشب برم بیمارستان روانی دولتی ای که تحت نظر یکی از بهترین دانشگاه های ایران هست .

تلاش میکنم که دو هفته اونجا بمونم .

امروز خیلی گریه کردم و فهمیدم باید برم .

به شب یلدا هم نزدیکیم و این قلب آدمو به درد میاره که مجبور بشی توی بهترین روز ها ، بدترین آدمارو ترک کنی که بین فاجعه و فاجعه تر ، فاجعه رو انتخاب کرده باشی .

قلبم از این کار خواهد شکست . بخاطر انتخابم گریه خواهم کرد ، ولی معافیت سربازی مهم ترین کاریه که توی ذهنم میاد . معافیت سربازی روانپزشکی . این کار وابسته به بیمارستان روانی رفتنه .

روز های سختی در حال نزدیک شدنه ، ولی اگر این وسط بمیرم ، مرگم شیرین تر از زندگی با شیطان صفتانه .

Mr.M
About Me
Dim Star
سلام ،
اینجا جاییه که درمورد زندگیِ خصوصیم می‌نویسم و درمورد روزای آرامش بخش و یا تاریکم با خودم و شما حرف میزنم .
Archive
News
Links
Authors
Other

قالب طراحی شده توسط:

پینک تم