دیروز و امروز جوشن کبیر رو خوندم ( فلن دو دفعه ) و واقن حس میکنم که غلط کردم این قرار رو با خدا گذاشتم . از روی گوشی واقن سخته خوندنش . باید یه کتابی بخرم که توش دعاهایی که میخوام رو داشته باشه . دعاهایی مثل یستشیر و جوشن کبیر و زیارت عاشورا .
میتونم بجای پشت سر هم خوندن این دعای بزرگ ، پنجاه فراز رو صبح بخونم و پنجاه تای مابقی رو بذارم برای عصر . اینجوری ، هم خسته نمیشم و حتی میتونم سوره جن رو برای شب بخونم و بعدش لالا کنم .
فردا شاید با پسر خالم و خالمینا برم باغشون . نمیدونم برم یا نه . بستگی به شرایط داره .
احتما با امشب میتونم کتابِ تا چشم کار میکند لاکپشت رو تموم کنم .
شاید یک هفته دیگه ، کتابِ خون آشام های آشنارو بگیرم و بخونم ، ولی اینجوری کتابِ رمان نخواهم داشت ! باید ببینم که آیا پول داریم برای کتاب دومی یا نه . اگر داشتیم ، کتاب ورونیکا تصمیم میگیرد بمیرد رو هم اضافه میکنم .
راستی کتاب قفل گشایی از مغز وسواسی ، چهار فصل اولش که مهم ترین قسمت هاش بودن ، تموم شده و آخراشم .
کتاب مغزی که خود را تغییر میدهد هم توی فصل دوم گیر کردم و در واقع برای یه مدت گذاشتمش کنار که این دوتا کتابی که دارن تموم میشن رو بخونم . بعدش میرم روی اون متمرکز میشم .
🌹🌹🌹 خالم همین الان زنگ زد و گفت امشب برم خونشون که شب اونجا باشم . احتمالا برم که توی خونه با خانوادم نباشم .
باید سریع برم وگرنه ماشین گیر نمیاد .
بای بای 👋