کارای صبح :
زدن موزر به شارژر
جمع کردن مدارک
کوتاه کردن ریش و سبیل
رفتن به سمت یگان خدمتیم ( آخرین تلاش )
هیچ امیدی نمیبینم در اوضاع . درجا زدنام از تعداد نفس هام زیاد تر شدن ....
تا ساعت ۱۷ اینترنت گوشیم قطع بود . ولی هیچی نخوندم تا اون زمان . همش یا دراز کشیده بودم یا خواب بودم یا شاید یکم تلویزیون میدیدم . یه کارت به کارتم کردم و از مدارک کپی گرفتم که خیلی طول نکشید .