سه شنبه هجدهم دی ۱۴۰۳ 0:36

یک ساعت و بیست دقیقه دی اس ام . همین .

روز مزخرف و چرت و پرتی بود .

روانپزشک هم رفتیم و دوباره یه دارویی رو اضافه کرد که قبلن هم میخوردم و کلومیپرامین رو هم دوزشو زیاد تر کرد .

فلووکسامین سه تا 100

کلومیپرامین یدونه 50

پرفنازین یدونه 4

بوپروپیون یدونه 150

پروپرانولول دوتا 20

والپرووات سدیم یدونه 500

شاید بیمارستان روانی برم چند وقتی رو . همراه والد مذکر ، پیش روانپزشک درموردش حرف زدیم . نمی‌دونم والد مذکر نظرش چی بود چون روانپزشک گفت من دو دقیقه برم بیرون و در واقع کارش با من تموم شد . به هر حال روانپزشک گفت که میتونم بیمارستان فلان جا برم که هم دولتیه و خدماتش نسبتاً رایگانه . شاید برم . نمیخوام این این دوتارو با چشم ببینم . هیچ کدومشون رو نمیتونم ببخشم . خدا ازشون نگذره .

روزی که گذشت ، فیلم ندیدم . قرآن هم نخوندم . مسواک هم نزدم . حسابی سنگ تموم گذاشتم 🙂 .

Mr.M
About Me
Dim Star
سلام ،
اینجا جاییه که درمورد زندگیِ خصوصیم می‌نویسم و درمورد روزای آرامش بخش و یا تاریکم با خودم و شما حرف میزنم .
Archive
News
Links
Authors
Other

قالب طراحی شده توسط:

پینک تم