روزی که گذشت فقد یک ساعت و پنج دقیقه ریاضی خوندم ( تست زدم ) . و چیز دیگه ای نخوندم .
قرآن رو هم فراموش نکردم و المعارج رو به عربی و فارسی خوندم .
از همه کانال های کشت و کشتار که الکی عضوشون بودم و کنجکاویم گل کرده بود و معتادشون شده بودم بیرون اومدم . کاناله توش فیلمای قتل رو میذاشت و واقن دیدنشون هم انرژیمو میگرفت و هم زمانمو . از خدا هم که خیلی دور میشدم . به هر حال ازشون لفت دادم و کانال های اضافهٔ دیگرم پاک کردم و مکالمه های در حال خاک خوردن رو هم پاک کردم . الان یکی از اکانت هام که اصلیه ، واقن خلوت شده و باری از روی دوشم برداشته .
درضمن به دانشگاهم زنگ زدم و گفت شنبه یکشنبه بیا . خونسرد حرف میزد و علی رغم اینکه اخراج شده بودم ، با اخلاقِ همیشگیش برخورد نمیکرد و آروم بود ! واقن مسئول آموزشمون عجیب بود ، ولی خانم خوبی بود و خیرخواهم بود . بگذریم ! گذشته ها گذشته . شنبه باید یه سر برم اونور .
مسواکم که خداروشکر هر روز میزنم .
راستی ، امشب درمورد دندون پزشکی رفتنم بحث بود . انگار دوباره پروژش قراره شروع بشه و بار مالی ای بر دوش خانواده بذارم 🤦 .
قسمت ۷ و ۸ از فصل اول from رو هم دیدم و هم پشمام ریخت و هم کمی امیدوار شدم به پایانِ مثبت . هیجان فیلم رفته بالا 😁 .
افسردگی هم امروز توی اوج بود . انشاءالله کمتر میشه . کمترش میکنم به لطف خدا .
میخوام تمیز تر زندگی کنم . برا همین خ.ا و دیدن فیلمای قتل و ... رو باید بذارم کنار اگه بخوام بهتر بشم . به قرآنم باید مداومت داشته باشم .