ظهر با مامانم بخاطر یه موضوع مزخرف دعوام شد که البته توی سکوت بودم بیشتر و توی فکر رفته بودم .
مامانم میگفت باید شلوار جدید بگیری برا فردا که میریم خونه خاله . / گفتم شلوارم خوبه ، لباس باید بگیرم . هیچ لباسی ندارم که سلیقه خودم باشه ! / گفت حالا بریم ... ببینیم فلان جا چی داره ؟ / گفتم پولو برا شلوار هدر نده وقتی نداری !!! / گفت حالا لباسم میگیرم ... ! / گفتم ولش کن ، لباسایی که توی ذهنمه توی این مکان نیستن . پولشو بریز به کارتم که خودم بخرم . / گفت نه ! همرو میری هله هوله میگیری میخوری ! / ( عصبی شدم که لنگ اینام . ) بهش گفتم همون شلوارو میگیریم پس . یدونه انتخاب کن سریع بخریم بریم . / بعدش مثلن حس مادرانش سر به فلک کشیده و رفت توی یه مغازه ای که مثلن لباسای شیک داره و یه لباس مثلن قیمتی سوا کرد و گفت آقا این چنده ؟ / به مامانم گفتم نیازی ندارم به لباس . / (میخواست به زور یه لباس بگیره که نشون بده پولش خیلی زیاده و همه چیو میتونه برام فراهم کنه !) بهش گفتم بابا اصن این لباسارو دوس ندارم !! زورکی میخوای یه چیزی بخری که بگی انسان سخاوت مندی هستی ؟ پولتو حاضری بریزی تو جوب ولی ندی خودم بخرم ؟ / گفت حرف نباشه ، بیا اینو بپوش . / قیمت لباسو پرسید یارو بهش یه قیمتی رو گفت . اولش تعجب کرد ، بعدش یه جوری که انگار میخواد بهم لطف بزرگی بکنه و منت بذاره سرم ، به یارو گفت : حالا اگه تخفیفم میدی بگم بره بپوشه ! / بعدش که دیدم عین گاو میخواد پولشو بریزه تو کاسه توالت ولی یه ریالشو نده که خودم برم لباس بخرم ، پررو شدم و گفتم بیا بریم لازم نکرده سخاوت به خرج بدی ! همون شلوارتو بگیر با سلیقه خودت . / ( رفتیم مغازه ای که برا شلوار و اینا بود . خودش سوال جواب کرد . ) بعدش به نتیجه رسید . گفت ببین کدومارو میخوای ؟ اینو ببین بد نیست ؟ / گفتم هرکدومو میخوای ور دار بپوشم بخریم بریم . / گفت حرف نزن برا توعه ! / گفتم باشه باشه ! بده بپوشم ! / رفتم پوشیدم . سایزش خوب بود ولی مامانم گفت تنگه ! / یارو گفت سایزش خوبه ولی اگه گشاد میخواید میتونیم سایز بزرگ تر بدیم . مشکلی نداریم ! / من گفتم همین خوبه . سایزش خوبه . / مامانمم الکی یه تاییدی کرد و خریدیم و خودم سریع تر اومدم خونه .