جمعه هفدهم فروردین ۱۴۰۳ 2:21

جرقه ای زدم و شعله ام شکل گرفت و گسترده شد . 😍😂

شوخی کردم بابا ! کار مهمی نکردم . 😅

چهارشنبه : 00:40

پنجشنبه : 01:20

فعلن دو ساعت خونده شده .

Ar خیلی با درس نخوندنش منو کلافه کرده بود ولی روزی که گذشت ، قانع شد که بشینه بخونه . کلن تا دلم نشکنه و اشکم درنیاد ، دست و دلش به کار نمیره .

توی سه چهار روز ، چهار تا کتاب تموم کرده که سه تاش رمان حدود ۲۵۰ صفحه ای بودن . ولی کتابای درسی رو سخت میخونه . این دختر اگه بشینه درس بخونه ، در حدِ مریم میرزاخانی میشه . خیلی خوبه . 💙

ای کاش در آینده میدیدمش . نمی‌دونم درس خوندنش رو متوقف می‌کنه یا نه ، ولی امیدوارم تا آخرین نفس بخونه . 💙

دوستت دارم Ar 💙 .

با Ar میشه یکم روحیه داشت . حتی از دور . ولی ای کاش بخونه و بتونم بهش نزدیک تر شم ☺️ .

Mr.M
About Me
Dim Star
سلام ،
اینجا جاییه که درمورد زندگیِ خصوصیم می‌نویسم و درمورد روزای آرامش بخش و یا تاریکم با خودم و شما حرف میزنم .
Archive
News
Links
Authors
Other

قالب طراحی شده توسط:

پینک تم