نتیجه ریاضی خیلی زود اومد و گند خورد توش . اعصابم خیلی خرده و الان باید یکیو بکشم که حالم بهتر شه. ینی نیاز به تلفات داریم . ولی اگر خانواده بفهمن خیلی اذیت میکنن و منم دهنشون رو سرویس میکنم . در نتیجه ، هممون سرویس میشیم و اونام بخاطر لج باز بودنشون که از من خیلی سمج تر و بچه ترن ، هم به خودشون میرینن و هم به آینده من . بهتره چیزی نگم که خفه خون بگیرن مثل الان .
ریاضیو فقط چهار ساعت در جمعه (قبل ساعت دوازده شب ) و سه ساعت در شب شنبه (بعد از ساعت دوازده شب تا صبح ) خوندم . یعنی ۷ ساعت . توی این هفت ساعت ، اتلاف وقت های فراوان دیده میشد چون روی یه موضوعی از ریاضی خیلی فکر کردم و متاسفانه دو ساعتم صرف اون شد فک کنم . ینی پنج ساعت برای کل ریاضی . خیلی جاها خونده نشدن و ریدم .
نمره رو نمیگم . ولی اگر این ترم بخیر بگذره میگم حتما .
استرس گرفتم بخاطر نتیجه ریاضی . هم استرس دارم و هم این که خیلی بخاطرش عصبیم . نباید کم میخوندم ولی فایده ای نداره ! دیگه گذشته ولی پنج تا درس دیگه هنوز باقی موندن .
۳۱ ام امتحان اندیشه اسلامیه و به خودم و به خدا قول میدم که همه ساعت مطالعه های گفته شده ، انجام میشن تا روز امتحان اندیشه.
معضل اعصاب خوردی هم اضافه شد 😓🤬. ولی میمونم و ادامه میدم و جا نمیزنم و نتیجه هم میگیرم . قول میدم .