یکشنبه هجدهم خرداد ۱۴۰۴ 22:28

یکم از نظر روانی سنگینم . گفتم بذار یه سر بیام اینجا حرف بزنم .

امتحان امروز بنظرم استاندارد بود . ولی خب نخونده بودم و جالب ندادم 🥲 . ینی قشنگ با اطلاعات عمومی جواب دادم بجز درس یک و دو رو . درس یک و دو رم حدوداً یه ماه پیش میخوندم فک کنم 😂 . حاجی خیلی اوضاع خیته 😅 . آخرین باری که دکتر رفتیم دکتر بازم گفت که درسو ول کنم و وارد بازار کار بشم . من تنها کاری که کردم این بود که به فحش نکشیدمش و خودمو کنترل کردم . ناسلامتی پنج ساله پیشش میرم و نباید بهش متلک بندازم 🙂 . آخر حرفمون ازم پرسید پس چیکار می‌کنی ؟ و من گفتم که حرفایی که زدید کلن کنسله و برنامه قبلی رو ادامه میدم 😂 . البته با خنده بهش نگفتم ، چون دلم یکم پر بود از وضعیتی که توش گیر کردم . ولی دکتر خندش گرفت که انقد یه دنده هستم !

واقعیتش اینه که من وقتی حس کنم و به نتیجه برسم که یه چیزی درسته ، برنامه رو تحت هیچ شرایطی عوض نمیکنم حتی اگه مسیرم فرسایشی بشه . همین امروز بنظرتون چیکار میکردم ؟ وقتی از امتحان برگشتم ، همش خواب بودم . یه قسمت از اتک آن تایتان هم دیدم . خیلیم توی اینستاگرام چرخیدم . یه پست هم درست کردم برا اون پیجم . کار دیگه ای نکردم تقریباً . البته دو دفعه ام رفتم تا بانک و مانده حساب رو گرفتم .

فردا میرم بیمارستانِ X برای معاینه پزشکیِ معافیت دائم . ایشالا همه چی درست میشه .

بابام داره صداهای عجیب در میاره و با عروس هلندیمون حرف میزنه . من روی خیلی از صداهاش حساسیت شدید دارم و عصبی میشم . ریدم تو این زندگی که نمیشه به این دوتا نره خر بگیم بالا چشتون ابروعه ، وگرنه احترام به والدین رو از عرض میکنن تو ک.ونمون .

Mr.M
About Me
Dim Star
سلام ،
اینجا جاییه که درمورد زندگیِ خصوصیم می‌نویسم و درمورد روزای آرامش بخش و یا تاریکم با خودم و شما حرف میزنم .
Archive
News
Links
Authors
Other

قالب طراحی شده توسط:

پینک تم