چهارشنبه هفدهم اردیبهشت ۱۴۰۴ 22:11

ده متر اون ور تر مامانم داشت بستنی میخورد و تلویزیونمون هم روشن بود ، ولی صدای بستنی خوردنش واضح و فول اچ دی شنیده میشد . من از صدای ملچ مولوچ بعضی آدما خیلی بدم میاد . انقد عصبی شدم که در اتاق خواب رو کوبیدم و بستم که فقد صداشو نشنوم ! ازونجایی که خیلی محکم بستم احتمالاً صدارو شنیده . بعد از بستن در رفتم آهنگ گذاشتم و صدارو زیاد کردم که صدای عصبی کنندهٔ دهنشو نشنوم . توی دلمم فحش بارونش کردم . قبل از شنیدن صدای ملچ مولوچش خوشحال بودم نسبتاً . ولی بعدش عصبی شدم و وسواس فکری هم زیاد شد . به دنبالش افسردگی هم با قلدری اومد وسطِ میدون ! یکم که آهنگ گوش دادم حالم خوب شد . علی الخصوص آهنگ فیلم ایسپشن که هانس زیمر ساختدش . و آهنگ whale که آدمو به فکر فرو می‌بره و ذهن رو از وسواس ها به سمت ناشناخته های جذاب هدایت می‌کنه .

Mr.M
About Me
Dim Star
سلام ،
اینجا جاییه که درمورد زندگیِ خصوصیم می‌نویسم و درمورد روزای آرامش بخش و یا تاریکم با خودم و شما حرف میزنم .
Archive
News
Links
Authors
Other

قالب طراحی شده توسط:

پینک تم