یکشنبه چهاردهم اردیبهشت ۱۴۰۴ 12:45

رفتیم کلانتری و سه ساعت و خرده ای علاف شدیم . انقدر راهرو رو بالا پایین کردم که حال ندارم حتی توصیفش کنم ! کارای تسویه حساب تا حد زیادی انجام شد . حالا باید برم سرکلانتری و دوتا امضا بگیرم .

بعدش برم پلیس پیشگیری و دوتا از برگه هارو بدم بهشون .

در نهایت برم کلانتری و دوتا برگه باقی مونده رو تحویل بدم .

🌹🌹🌹🌹🌹

فردا میرم سرکلانتری و پلیس پیشگیری

پس فردا میرم کلانتری

فردای پس فردا میرم ستاد + درمانگاهِ یگانمون

🌹🌹🌹🌹🌹

امروز انقد پله هارو بالا پایین رفتم ، که از صورتم عرق می‌ریخت رو لباسم . یه نفر بود که امضا نمی‌داد و می‌گفت باید بری اول از قسمت اسلحه و مهمات امضا بگیری ! رفتم پیداش کنم ، و فهمیدم یارو رفته تیراندازی و دو ساعت دیگه میاد 🤦🏻 . رفتم به اون آقاعه گفتم که ایشون نیستن و رفتن تیراندازی . گفت پس هیچی باید منتظر بمونی بیاد بهت امضا بده ! یکم عصبی شدم و عرق ریزان شروع کردم به حرف زدن و گفتنِ اینکه پدرم در اومده از بس توی این یک ماه و نیم همه جا چرخیدم و کارم جلو نرفته . اونم پرسید چرا انقد عرق کردی ؟! گفتم بخاطر داروهاست . گفت دارو های اعصاب و روان ؟ گفتم آره . بعدش گفت بشین کولرو بزنم یکم حالت جا بیاد سکته نکنی 😄 . برگاش ریخته بود از بس عرق میکردم . شروع کرد به پرسیدن درمورد اینکه مریضیم چیه و اینا . منم نمی‌دونستم چی بگم ، چون گستردگی بیماری زیاده و نمی‌دونم کدومو باید به زبون بیارم . یه مثال چرت و پرت زدم که صرفاً چیزی گفته باشم . آخر سر مهر و امضارو زد . جای اسلحه و مهمات هم امضا زد که کارم فقد راه بیفته .

ولی خب هنوز دو نفر باید امضا کنن . دوتاشون توی سرکلانتری هستن و باید فردا بکوبم برم اونجا .

حس میکنم پاره شدم 😑 .

حداقل با موتور بابام رفتیم و کمتر حس پارگی بهم دست داد .

Mr.M
About Me
Dim Star
سلام ،
اینجا جاییه که درمورد زندگیِ خصوصیم می‌نویسم و درمورد روزای آرامش بخش و یا تاریکم با خودم و شما حرف میزنم .
Archive
News
Links
Authors
Other

دانلود آهنگ دانلود آهنگ

قالب طراحی شده توسط:

پینک تم